بیابان در بیابان طرح اقیانوس در دست است
و یک صحرا پر از گل های نامحسوس در دست است
و یک صحرا پر از گل های نامحسوس در دست است
صدای پای نسلی در طلوع صبح پیچیده است
و او را آخرین آیینه مانوس در دست است
و او را آخرین آیینه مانوس در دست است
چه نزدیک است جنگل های لاهوتی، نمی بینی
تجلی های دور از دست آن طاووس در دست است
تجلی های دور از دست آن طاووس در دست است
من از این سمت می بینم سواری را و اسبی را
افق ها سبز در سبزند و او فانوس در دست است
افق ها سبز در سبزند و او فانوس در دست است
دو دستت را برآور رو به باران ها که می دانم
تو را انگشتری از جنس اقیانوس در دست است
تو را انگشتری از جنس اقیانوس در دست است
شبی در خواب دیدم می رسد مردی به بالینم
که می گویند او را دست جالینوس در دست است
که می گویند او را دست جالینوس در دست است
سحر از گریه های روشن همسایه فهمیدم
که کاری تازه در مضمون «یا قدوس» در دست است
که کاری تازه در مضمون «یا قدوس» در دست است
در این اسرار آن سویی خیال انگیز و کشف آمیز
نخستین شرح ما بر مشرب مانوس در دست است
نخستین شرح ما بر مشرب مانوس در دست است
حجت الاسلام زکریا اخلاقی